پشت پرده هیاهو برای تعرفهگذاری خدمات پرستاری
به گزارش خبرگزاری مهر؛ مجید احمدی، دکترای سیاستگذاری عمومی و کارشناس نظام سلامت در یادداشتی با اشاره به مشکلات حوزه پرستاری در سالهای اخیر آورده است: «قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری در بودجه ۹۸ دیده نشده»، آیا این یک جمله خبری است که از واقعه ای برخلاف انتظار دنبال کنندگان سوژه و قول دولت و مجلس، روایت میکند؟ یا صرفاً، شعاری تبلیغاتی برای تهییج پرستاران در انتخابات آینده نظام پرستاری است؟
یا قرار بوده است در لایحه بودجه سال ۹۸ دولت، پیش بینی ای برای اجرای قانون تعرفه خدمات پرستاری باشد؟ چنین عبارتی، نه تنها یک عبارت خبری با تعریف استاندارد خبررسانی نیست، بلکه روایتی است خیالی از اتفاقی که قرار نبوده بیفتد! و کوبیدن بر طبلی است نابجا و توخالی و درخواست اجرای سیاستی است که اصلا در کارتابل سیاستگذاران و دولتمردان قرار نگرفته است!
قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری، قانونی است که مشابه بسیاری از قوانین دیگر، گرچه توانست به دلیل اتصال هیدروژنی چند ضلعی در یک بستر مناسب تاریخی و سیاسی در مجلس تصویب شود، اما، در پی جدا شدن اضلاع متصل کننده و مُقوِّم آن، و البته فراهم نبودن امکان پذیری اجرای آن، سالهاست در دالانهای وزارتخانه و نهایتا کمیسیون اجتماعی دولتها از اولویت و دستور کار خارج شده است و حتی در پنجره فرصت سیاسی بازشده در طرح تحول سلامت هم نتوانست جایی در دستورکار تصمیم گیران باز کند.
به هرحال، تحقق چنین آرمانی از مطالبه گری صنفی پرستاران، نیازمند «اراده سیاسی» لازم است، یعنی حضور همدلانه و تعهد و همت مجموعه ای از بازیگران سیاسی با درک مشترک از یک مسأله و راه حلهای آن. چراکه، «امر سیاسی»، موضوع «منازعه قدرت» و «منافع» است. پس، مطالبه گری صنفی به همان میزان که کاری فنی است، فعلی سیاسی و موضوعی برای قدرت است و امکانپذیری آن، وابسته به توزیع قدرت بین صاحبان منافع گوناگون است.
به نظر میرسد، جریانات و فعالین صنفی پرستاری مادامی که با رویکرد فعلی به دنبال اجرای این قانون هستند، راه به جایی نخواهند برد، این حقیقت تلخ، هم در اوج بره کشان بودجه سلامت که دو سال اول طرح تحول سلامت بود، دیده شد و هم حالا که دولت، به محقق شدن نصف بودجه بسته شده خود هم اطمینان ندارد.
شایان ذکر است؛
تصویب و اجرا یک سیاست متناسب با ظرف زمانی، مکانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، منطق خود را دارد و شناخت این منطق و رعایت قوانین و اسلوب آن، همه و همه، هنر بازیگرانی است که میکوشند درمیان انبوه مسائل یک جامعه، موضوع و مسأله خود را به عالیترین سطح تصمیم گیری و اراده اجرایی ارتقاء داده و قانون و بودجه مدنظر خود را از «جعبه سیاه سیاست و فرآیند پیچیده سیاستگذاری و بودجه ریزی» خارج کنند.
شاید، وقت آن رسیده که با نگاهی علمی و مبتنی بر شرایط موجود دو اتفاق در جامعه پرستاری بیفتد:
۱- نهادها، سمن ها و فعالان_صنفی جامعه پرستاری بدون تعصب و غلطیدن در سیل هیجانات، جایگاه خود را در نظام سلامت ایران وزن کشی و نقش خود را باز تعریف کنند.
۲- خواسته های جامعه پرستاری و نظام مسائل صنف را با شکستن کلیشه های قبل جمع آوری و اهم آنها را متناسب با اقتضائات و سیاستهای بالادستی دولتها در سلامت، به بسته سیاستی قابل دفاع تبدیل کنند.
۳- گامهایی اصولی و بنیادین در جهت ترویجِ گفتمان حرفه پرستاری به عنوان طلائیه داران علوممراقبتی متمایز از علوم طب بردارند، این گفتمان حرفه ای نباید بر پایه نفی و نقد افراط گونه سایر حرفه های حوزه سلامت بنا شود.